شمس الله میان دوآبی زرگنده زنجانی
میره خارج, افسر گذرنامه ازش میپرسه اسمت چیه؟
میگه:
sun god between two water gold shit dear wife
نظرات شما عزیزان:
شمس الله میان دوآبی زرگنده زنجانی
میره خارج, افسر گذرنامه ازش میپرسه اسمت چیه؟
میگه:
sun god between two water gold shit dear wife
نظرات شما عزیزان: