دوست عزیز بیکاری یه نظر رو چن بار تکرار میکنی
به خدا حوصله تایید نظرارو ندارم
جون من ،جون من که جون به جونش کردین یه نظرو هزار بار نفرستین
خدااااااااااااااااااااااااااااا
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام من نسترن یا همون نسیم ارادتمند شما نویسنده دوم این وبلاگ هستم
اطلاعیه جدید راهنمایی رانندگی :
پیرو مشکل آلودگی هوا،
امروز تنها خودروهایی که سه رقم سمت راست پلاک آنها
بر ۱۷ بخش پذیر است اجازهی تردد دارند !!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ رفتم بانک ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ، ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻧزﺍﺭ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻭﺍ ﮐﻨﻢ ب.ر.ی.نم بهت …
ﯾﻌﻨﯽ این بشر ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺶ ﺩﺭﯾﭽﻪ ﺍﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭی ﻋﻠﻢ ﺑﯿﻮﻟﻮﮊﯼ ﻭ ﻣﺒﺤﺚ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺁﻧﺎﺗﻮﻣﯽ ﺑﺪﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ !
.
یه نرم افزار خریدم ، موقعِ نصب توی قسمت توافق شرایط مثل همیشه موافقم رو تیک زدم و دکمه Next رو تند تند زدم که یهو پیغام داد : کاربر گرامی حداقل زمان برای خواندن توافقنامه ۵ دقیقه است ! لطفا دوباره با دقت شرایط را خوانده و سپس وارد مرحله بعد شوید !!!
یعنی تا حالا اینجوری کسی مچمو نگرفته بود …
تو خونمون از ترس مامانم طوری فرهنگ سازی شده که همه با لیوان میرن دم یخچال ولی پارچو سر میکشن و خیلی آروم میان لیوانو میزارن سر جاش میرن …
.
والا مام زدیم به سیم آخر ولی قبلش یکی سیم آخرو زده بود به برق !
ﺗﻮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺪﺭﮎِ " ﺣــــــــــــــــــﺎﺟـﻲ "
ﺍﺯ "PHD" ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﻩ !!!...
ﺗﻮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺪﺭﮎِ " ﺣــــــــــــــــــﺎﺟـﻲ "
ﺍﺯ "PHD" ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﻩ !!!...
ذکر این روزهای ما
.
.
.
تاب تاب عباسی.... استاد منو نندازی.. خخخخخخخخ
غضنفر توی آلمان سوار مترو شده بوده، یه دفعه مترو ترمز میکنه و غضنفر میفته رو یه زن آلمانیه. زنه با متانت میگه: به همنوع خود آزار مرسانید،«گوته». یکم میگذره مترو دوباره ترمز میکنه، و این دفعه زن آلمانیه میفته رو غضنفر. غضنفر هم که خیلی منتظر فرصت بوده تا فرهنگ والای ایرانیشو به رخ بکشونه میگه: اینجانب غضنفر باسلام زنیکه لکاته این هیکل لاشیتو جمع کن، «با تشکر فراوان غضنفر»!
آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمیخوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زنه خوشگلِ باحال. پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو میبریم خونه، مامانو میخوریم!
صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه :))))